پاییز...!

ظاهرا ًبلاگفا مشکل پیدا کرده و اما این عشق قدیمی که این همه آزارم میده هنوز نو نو هست و کهنه نشده برام که بازم پست گذاشتم...

قبل ها گفته بودم، موندن تو بلاگفا مثل موندن و دست و پا زدن برای رابطه یی هست که تموم شده و داریم خودمون خسته و غرق میکنیم، اما شنیدیم از ماندن های بی حاصل و دلخوش کردن به خاطرات شیرین، می خوام بلاگفا بمونم، این بار هر نوشته یی رو خودم رو نوشت بر میدارم و ادامه میدم همین جا و همین آدرس رو، تغییر دوست دارم و صد البته ازش واهمه دارم اما دامنه یی که رایگان در اختیارمون قرار گرفته اگر چه بارها به اعتماد ما خواسته و ناخواسته خیانت داشته، ولی ترجیح میدم نوشتن هام همین جا داشته باشم، فقط امیدوارم فرصت باشه کم کم از تمام آرشیو بتونم رو نوشت بردارم...!

باورم نمیشه مهر به نیمه هاش رسیده و پاییز شروع شده! من حواسم نبوده به این تغییرات، قاصدک ها مدام در تب و تاب امانت داری و باد در التهاب پیام رسانی هاش، برگ های انجیر هنوز هم وقتی بارون زده میشن بوی عطش خاک دارند و آسمون باز هم همیشه ابری َ ش را دوست دارم...!